طرح/ مرحوم آیت الله سید عبدالله فاطمی‌نیا

ساخت وبلاگ

استاد فاطمی نیا

 برای دانلود با کیفیت عالی اینجا کلیک کنید (دانلود کنید)

وبلاگ جنگ نرم نوشت :

 رهبر انقلاب اسلامی، با صدور پیامی درگذشت عالمِ واعظِ درس آموز حجت‌الاسلام آقای حاج سیّدعبدالله فاطمی‌نیا را تسلیت گفتند. متن پیام به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم/ درگذشت عالمِ واعظِ درس آموز، جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیّد عبدالله فاطمی‌نیا رضوان‌الله‌علیه را به خاندان گرامی و همه‌ی صاحبان عزا و ارادتمندان و مستفیدان ایشان تسلیت عرض میکنم. اطلاعات گسترده و بیان جذاب و لحن شیرین این عالم محترم، منبعی پر فیض برای جمع زیادی از جوانان و راهجویان بود و فقدان آن مایه‌ی تاسف و اندوه است. از خداوند متعال مسئلت میکنم که رحمت و غفران خود را شامل حال ایشان فرماید و پاداش وافر به ایشان عنایت کند. سیّدعلی خامنه‌ای ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

 مرحوم استاد فاطمی نیا رضوان‌الله‌علیه : ⁣من اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم می سوزد، یک کلمه می گویم: خانم ها، آقایان! بشنوید! به حضرت زهرا (س) قسم، اگر لطیف نباشید، چیزی گیرتان نمی آید، خودتان را معطل نکنید. هی روزی چند تا اوقات تلخی راه می اندازد، عصبانی می شود، از این طرف هم می خواهد بشود، زبده العارفین، عمده المکاشفین، یک بار این قسم را خوردم که تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی آید. ⁣آقای علامه طباطبایی (ره) سراسر لطافت بود، لطافت این مرد به جایی رسیده بود که به عمرش دعوا نکرده بود. زمانی که ما در قم بودیم این بچه های قم از هشت سالگی دوچرخه ٢٨ سوار می شدند، از بغل رکاب می زدند، یک بچه ای آمد، زد علامه را لت و پار کرد، افتاد رو زمین، حالا ما باشیم چه می گوییم، خیلی آدم خوبی باشیم یک چیزی می گوییم دیگر. این آقا بلند شد، خیلی راحت، اول رفت سراغ بچه، گفت: طوریت نشد؟! گفت: نه، گفت: الحمدلله، خداحافظ. ⁣لطافت لازم است، تا لطافت حاصل نشده منتظر چیزی نباشی ها! ...

-------------------------------------------------------

 صداقت و حق پذیری

یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام با زندیقی بحث کرد و اورا مغلوب ساخت؛ پس از اتمام مناظره ازحضرت پرسید که چطور با او بحث کردم؟
حضرت فرمودند :" خوب بحث کردی اما گاهی حق هایی را از او ضایع کردی" باید دقت کنیم که حتی زندیق هم ممکن است حق هایی داشته باشد که باید رعایت شود؛ ولی متاسفانه ما این مسایل مهم را درجامعه و خانواده رعایت نمیکنیم!  حتی با همسرمان هم بلد نیستیم چطور رفتار کنیم! اگر دیدیم جایی حق با اوست ، به جای لجاجت ، قبول کنیم! باید از مکتب امام صادق علیه السلام یاد بگیریم و عمل کنیم!

------------------------------------------------------

خداوند اصلا نمیخواهد بنده اش گناهی راکه مرتکب شده است به کسی بگوید، بعضی ها می آیند به مردم میگویند که من یک وقتی فلان گناه را مرتکب شده ام! چرا می آیی گناهت رامیگویی!؟ اگرگناهی کردی وپشیمانی، توبه کن! خداوند می بخشد. اصلا خدا دوست ندارد مومنین لکه دار شوند! شیوه ی خدا این است که همیشه زیبایی ها را ظاهر میکند؛ ازدعاهای خیلی عظیم القدر است که میفرماید : "یامن اظهرالجمیل و ستر القبیح" ای خدایی که زیبا راظاهر میکنی و قبیح را میپوشانی الان اگر ما در اجتماع آبرویی هم داریم ، برای این است که خداوند زیبایی های ما را ظاهر کرده است! اگر خداوند بدی های ما را ظاهر میکرد، آیا دیگر آبرویی داشتیم!؟

----------------------------------------------------

....«دیده شده که بعضی از اینها دارای صفات عالیه بودند؛ توبه کردند. گنهکار بود اما صفات عالیه داشت» .


علامه جعفری از پدر آیت الله خویی، مرحوم آسید علی اکبر خویی، نقل می کند در قدیم در شهر خوی یک زنی بسیار زیبا بوده. چون شهر کوچک بود همه هم را می شناختند این دختر زیبا نصیب جوانی شد. مکه ای برای این جوان واجب شد. این جوان ذهنش بد جوری مشغول شد که در این مدت طولانی که باید با شتر و...سفر کنم این زن را به چه کسی بسپارم. نزد مقدسی رفت که زنش به او بسپارد او قبول نمی کند و می گوید نامحرم است، چشممان به او می افتد به گناه می افتیم. داشی (لوتی،مشتی) در خوی بوده مشهور بوده به علی باباخان.

به او گفت: می خواهم بروم مکه می خواهم زنم را به شما بسپارم. دخترهایش را صدا زد و گفت: او را ببرید داخل. خیالت تخت برو مکه. جوان رفت مکه بعد از شش هفت ماه با اشتیاق رفت در خونه علی باباخان زنش را تحویل بگیرد. در زد گفت: آمده ام زنم را ببرم. گفتند: بابا علی خان نیست ما نمی توانیم او را تحویل دهیم.  گفت:علی باباخان کجاست؟ گفتند: تبریز هست. راه زیادی بود و ماشینی نبود رنج راحت دان، چو مطلب شد بزرگ  .. گرد گله، توتیای چشم گرگ ،بالاخره خودش را رساند به تبریز. علی باباخان را پیدا کرد. گفت: اینجا چه می کنی؟ گفت: تو این زن را سپرده بودی به من و چند نفر هم گذاشتم مراقبش باشند. شنیده بودم که این زن زیبا است. به همین دلیل تو که رفتی من تمام مدت را رفتم تبریز خانه اجاره کردم تا تو برگردی، مبادا وسوسه بشم به زن تو نگاه کنم. «شما به جای خدا باشید این آدمو عاقبت بخیر میکنید یا نه؟! دین بزرگه عزیز من»

استاد فاطمی نیا

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

جمع آوری مطالب و طراحی پوستر توسط : ابراهیم معصومی مدیر وبلاگ جنگ نرم  www.jnarm.blogfa.com

 برای دانلود با کیفیت عالی اینجا کلیک کنید (دانلود کنید)

                                                    

               

نويسنده ابراهیم _معصومی در سه شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۱

جنگ نرم...
ما را در سایت جنگ نرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jnarma بازدید : 146 تاريخ : دوشنبه 2 خرداد 1401 ساعت: 12:34